در این مقاله سعی شده است با معرفی سه مدل ورود به مباحث دینی متداول در میان دینمداران، قرائتهای متفاوت دینی و نسبت هر یک با مسئله صلح پایدار مورد بررسی قرار گیرد.
امروزه جزماندیشی، تسامح و کثرتگرایی به عنوان سه نوع قالب دینی شناخته میشوند که مبانی فلسفی و کلامی آن در دین مسیحیت تبلور یافت و به سایر ادیان و بینشهای دینی و دینمداران رسوخ کرد. از اینرو بررسیهای این نوشتار نه معطوف و محدود به دینخاصی است که میتواند سراسر حیطههای ایدئولوژیک را خود به خود در برگیرد.
در گذشته اذعان به وجود قرائتهای متفاوت دینی در حقیقت مسئلهای تکفیری شناخته میشد و مدعیان ادیان متفاوت در گذار از مرجعی عالیقدر که زمام دین را در دست داشتند به تفسیر و تبلیغ یک نگاه خاص میپرداختند و حاضر به قبول و یا حتی به رسمیت شناختن امکان وجود و بروز قرائتهای مختلف در دین نبودند. دستگاه حاکمه پاپ در دین مسیحیت و یا دستگاههای همتراز در ادیان دیگر ابراهیمی نمود بارز این نوع طرز تفکر در میان ادیان جهانی بوده است. اما رشد علم و گسترش دامنه ارتباطات و چرخش ناگزیر اطلاعات در وسعت جهانی، دایره بسته اطلاعات و ارتباطات را گسترش داده و قرائتهای متفاوتی از دین و دینمداری را به گوش جهانیان رساند. همین امر در گذاری طولانی، سبب گشت که امروزه قرائتهای مختلف در دین و مدلهای متفاوت رجوع به دین تبیین و تعریف گردد.
نگاه دین حداکثری و دین حداقلی در این میانه تعریف گردید. مدعیان دین حداکثری معتقد بدان اصل هستند که دین، برای تمامی ساحات زندگی فردی و اجتماعی و همه قالبهای حیات مادی و معنوی راهکاری در خود نهفته دارد که با کند و کاوی کلامی در اسناد دینی، از نوشتارهای دینی گرفته تا سیره قدیسان آن دین، میتوان به شناسایی و تبیین اسرارگونه آن راهکار دست یازید. در مقابل معتقدان به دین حداقلی از دینی صحبت به میان میآورند که حیات الوهی و معنوی انسان را از زندگی مادی و ساحاتی از آن که جولانگاه علم است جدا کرده و شق اول را سامان میبخشد و با تبیین ارزشها و صفات ویژه انسانی و عرفانی انسان را در مهلکه شق دوم پشتیبانی میکند.
این تقسیمبندی با وجود آنکه در بستر ادیان متفاوت از دیرباز وجود داشته مورد پذیرش بسیاری از دینمداران، علیالخصوص واعظان و شارعان دین حداکثری، قرار نمیگیرد و خود از قبول این مسئله که نگرششان به دین حداقلی و یا حداکثری است سر باز میزنند. اما با توجه و عنایت به خوانشهای ایشان، میتوان جایگاه آنها در این میان را تعریف کرد.
در قرن اخیر با یک تقسیمبندی دقیقتر و اصولیتر روبرو بودهایم که همان سهگانه جزماندیشی، تسامح و کثرتگرایی بوده است که از مکاشفات فلسفی و کلامی حاصل گشت. در این مقال به معرفی هر یک از مدلهای ورود به دین، قرائتهای متفاوت دینی و نسبت آن با مسئله صلح پایدار خواهیم پرداخت.
در نگاه جزماندیشانه به دین دینمدار معتقد است قرائت و راه مطبوع خود تنها راه رستگاری ممکن است و باقی راهها و قرائتها شیطانی و گمراهکننده بوده که راهی به رستگاری نخواهند برد.
اغلب مدعیان ایدئولوژیهای خاص و ادیان از دیرباز پیرو این نوع نگاه بوده و هستند. راهی که سرانجام به تکفیر دیگر انسانهایی که چون ایشان نمیاندیشند و عمل نمیکنند ختم میشود. در این نوع نگاه هیچ محدودیتی وجود ندارد و چیزی به نام اختلاف فرهنگی ساکنان اقصینقاط دنیا به رسمیت شناخته نمیشود.
زمانی که این نوع نگاه به عرصه حاکمیت سیاسی و اجتماعی ورود میکند خطرات مهلک و آسیبزنندهای را برای صلح در آن جامعه و یا مردم سایر جوامع به همراه دارد.
در این نوع برداشت از دین که تلورانس نیز خوانده میشود، دینمداران قرائت و راه خود را تنها راه نیل به سعادت میدانند و سایر راهها، ادیان و قرائتها را محکوم به شکست و انحطاط میپندارند، مگر آنهایی که کلام حق را نشنیده باشند و پرتوی آن ایشان را در بر نگرفته باشد. این عده در مثالهای خود قومی بدوی در اعماق جنگلهای آمازون را مثال میزنند که تا زمانیکه کلام حق بر آنان جاری نشده رستگارند. اما اگر کلام بر ایشان جاری شد و ایشان کماکان بر راه خود مصمم بودند دیگر ره به رستگاری نمیبرند.
مدعیان این نوع نگاه تا حدودی مداراجویانهتر با بشریت برخورد میکنند و همواره سعی دارند تا حقانیت خود را اثبات کنند. اما این خود مرتبه و مراحلی دارد و برای این دسته اثبات این امر بر خویشتنشان میباشد که کلام حق کامل و جامع جاری گشته و عدم اقناع طرف مقابل را به عنوان سرکشی و لجاجت توصیف میکنند. در مراحل بعدی اینان نیز همچون گروه جزماندیش بر طبل تکفیر و الحاد طرف مقابل میکوبند.
این دسته هرچند در کوتاه مدت و در بعضی مواقع میان مدت از در صلحجویی بر میآیند، ولی در بلند مدت صلح پایدار را به مخاطره میاندازند.
در نگاه کثرتگرایانه و یا پلورالیستی به دین، دینمداران به این مهم اعتقاد دارند که حق همچون وجودی خورشیدوار تشعشئات فراوانی دارد که هر کس متناسب با حال، مکان و زمان خود بهرهای از آن میبرد. از دیدگاه ایشان اصالت بر راه و یا قرائت خاصی نبوده و هر کس میتواند با بهرهای از حق به رستگاری برسد. از اینرو فرهنگهای مختلف و نگرشهای گوناگون به رسمیت شناخته شده و مورد احترام میباشد. مسلما ارزشهای اصیل انسانی در این میانه مورد تاکید قرار میگیرد و این بدان معنا نیست که آن فردی که بنا به راهکار خود دست به کشتار میزند به سعادت میرسد.
منادیان این نگرش همواره بر گفت و گو و روابط بینالادیانی تاکید میکنند و آن را راهی برای تبیین نگرش خود برای ایجاد صلحی پایدار و جهانی معرفی میکنند.
در این نوع قرائت تاکید بر اصول فرامتنی به جای اصالتدهی بر مفاهیم متنی شده و آن را مبین وحدت ادیان – علیالخصوص ادیان ابراهیمی – و حافظ صلح پایدار میدانند. *
در نگاه کثرتگرایانه که خود از بطن نهادهای دینی و مباحثات کلامی سر برآورده بر این اصل مهم و حیاتی تاکید می شود که انسان باید همانگونه که بر حقانیت بینش خود ایمان دارد و آن را محق احترام میدانند به نگرش دیگر افراد جامعه نیز احترام گذاشته و آن را برحق بداند. تنها در این فضا میتوان در گفت و گو و مباحثه را گشود و بدون جزماندیشی و صلبیت در نگاه که موجب فساد اندیشه و بالتبع جامعه میشود، راههای نیل به سعادت و رستگاری را از خلال گذر زمان و تفاوت مکان دریافت.
بررسی و تبیین پلورالیسم بسیار گسترده و خارج از این مقال است اما میتوان در این خصوص به آثار اندیشمند فقید هایک و آثار اندیشمندان شیعه همچون محمد شبستری، عطاالله مهاجرانی و عبدالکریم سروش به عنوان منادیان اصلی این نوع نگرش در کلام اسلامی و شیعی مراجعه کرد.
در کل به نظر میرسد نگرش پلورالیستی که وجود و بروز قرائتهای متفاوت دینی را به رسمیت میشناسد متضمن اصلی نیل به صلح پایدار در جهان است. نگرشی که با حفظ دین توسط دینداران، اصالت حق فردی و اجتماعی کسانی که چون مایی نوعی نمیاندیشند را به رسمیت میشناسد و به آن احترام میگذارد.
تبیین اصول و مبانی پلورالیسم هم از خلال بحثهای فلسفی و هم مباحثات کلامی میتواند به ایجاد جهانی بهتر برای تمامی انسانها و ساختن فضایی آرام و امن در جهت تبلور ویژگیهای متعالی بشر و نیل به رستگاری کمک کند. یکی از مهمترین کارهایی که امروزه نواندیشان دینی و مصلحان جهانی در صدد انجام آنند.
* برداشت آزاد از نظریه دکتر سید صادق حقیقت، پژوهشگر دینی و استاد دانشگاه