ناپرهیزی ظریفانه

دوشنبه 9 سپتامبر 2013 | موضوع: متن

“شما کیه چی باشید یا چیه کی باشید.” “بازار آزاد برای دزدها و سارق‌هاست.” “آن ممه را لولو برد.” “سران کشورهای دنیا برای نزدیکی با کشور ما صف کشیده‌اند، مثل این پیرزن‌ها که در صف زنبیل می‌گذارند.” “آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره شود.”

این‌ها تنها بخش کوچکی از ادبیاتی‌ست که محمود احمدی‌نژاد به واسطه رسیدنش به ریاست جمهوری ایران در طی هشت سال گذشته در فضای سیاسی و عمومی کشور بسط و گسترش داد. مسئله‌ای که در زبان تنها خلاصه نشد و کردار و رفتار و مدل نگاه به سیاست‌ورزی و روابط اجتماعی را نیز در بر گرفت.

فوکو در زبان‌شناسیش معتقد است همانگونه که نوع تفکر و میزان تعقل بر زبان تاثیر می‌گذارد، زبان نیز بر اندیشه و فکر انسان اثر گذاشته و آن را می‌سازد. در هشت سال گذشته نمونه بارز این مهم را به عینه در صحنه سیاسی کشور شاهد بودیم. از عدم منطق‌پذیری مسئولان و صاحبان قدرت تا روحیه پرخاشگری و حذف در ارکان حکومتی و حتی خودمحورپنداری فردی در عرصه عمومی و خود را محق پنداشتن و دیگران را عین باطل دانستن!

ترازی که احمدی‌نژاد در چارچوب پوپولیسم مورد نظر خود از یک رییس جمهور به عنوان رجل سیاسی و در تعمیم آن از فعالیت سیاسی در جامعه بسط داد، کار را بدانجا کشاند که بسیاری از نیروهای نوخواسته جریان مطبوع وی و حتی بسیاری از آحاد جامعه به دور از اصل شایسته‌سالاری با تطبیق خود در این اِشِل داعیه رجل سیاسی و یا حتی حکومت‌داری سر دهند. مسئله‌ای که تجربه هشت سال گذشته نشان داد با توجه به پیچیدگی‌های سطح کلان کشورداری تا چه حد می‌تواند مخرب و نافی خیر عمومی ملت و کشور باشد. نمونه فاحش آن را در اظهار نظر اخیر فردی که به یمن دولت احمدی‌نژاد و بدون توجه به اصل شایسته‌سالاری به بخشداری کیش رسیده بود شاهدیم.

احمدی‌نژاد با اتخاذ سیاست پوپولیستی در حقیقت جامعه را از سیاست‌ورزی عمومی دور کرد و به نام مردم، آنان را از مسیر پیشرفت و اثرگذاری مثبت در جهت خیر عمومی منحرف ساخت. جاییکه بی‌منطق بودن، عدم تدبیر و پافشاری بر مسیر غلط و اتخاذ سیاست فریبکارانه، سوداگری و سودجویی، استفاده از ادبیات هتاکانه و برچسب‌زنی و تهدید و تطمیع توامان، در راه رسیدن به اهداف کوتاه‌مدت و به نام مقاومت به نشانه‌هایی از رجل سیاسی بودن در جامعه بسط و گسترش یاقت. در این میان، قاطبه مردم نیز با مشاهده رویه جاری، به نوستالژی‌های خود پناه برده و با دیده حسرت به وقایع چشم دوخته بودند. تا آنجا که با حضور احمدی‌نژاد و اطرافیان وی و حتی مسئولان میانی دستگاه‌ها در مجامع عمومی و بین‌المللی، حسی آمیخته با تحقیر و سرخوردگی در ایشان پدیدار می‌گشت.

با عریان شدن ناخلف بودن احمدی‌نژادی که با شعار از جنس مردم بودن توانسته بود رای آنان را در سال 84 برباید و انتخاب روحانی، امید آن می‌رود که این رویه خلاف اصلاح و شاهد نمودار شدن ترازی در شان ایران و ملت ایران از فعالان سیاسی و حاکمین باشیم. در این میانه، حضور تعدادی از اعضای هیئت دولت در شبکه‌های مجازی و ارتباط مستقیم با مردم، بدون هیاهو‌های دیدارهای مردمی احمدی‌نژاد و یا به دنبال خود کشاندن آنان در سفرهای استانی و یا نامه دادن‌های ایشان، می‌تواند امری مثبت و قابل تامل تلقی شود. مسئله‌ای که از سویی هم سیاست‌ورزی عمومی را تقویت می‌کند و هم می‌تواند سطح تراز رجل سیاسی بودن را در حد معقول و مقبول و مدرن و در شان ایران و ایرانی جلوه‌گر ‌باشد.

مجمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه با کوله‌باری از تجربه و دانش در این میان گوی سبقت را از دیگران ربوده و توانسته است یکی از نادرترین ارتباطات دوسویه را با جامعه برقرار کند. وی در یکی از آخرین اظهار نظرهای خود در توییتر سال نو یهودیان را تبریک گفته و در پاسخ به یکی از مخاطبین آمریکایی خود که پس از تشکر از این تبریک سال نو از سوی ظریف، آرزو کرده بود که دیگر ایران هلوکاست را انکار نکند، گفت: “ایران هیچ‌گاه هلوکاست را انکار نکرده است. آن مردی که این کار را می‌کرد اکنون رفته است، سال نو مبارک!” نفس توییت وی و به دنبال آن پاسخ دیپلماتیک و ظریف وی، چنان موجی را در جامعه ایجاد کرد که نشان از نقطه عطفی مثبت در عرصه سیاسی کشور دارد. در حالی‌که مردم به ادبیاتی سخیف و همراه با عدم تعقل و تفکر از سوی مسئولین حکومتی خود عادت داشتند -تا جاییکه حتی بسیاری از حرف‌های رکیک از سوی شخص اول اجرایی کشور را نیز بعید و دور از ذهن نمی‌دانستند- به صورت عمومی شاهد نوعی ناپرهیزی و برخوردی منطبق بر تعقل، تفکر و دیپلماسی از سوی وزیر دولت مطبوع خود هستند. این مهم می‌تواند نوید رویش دوباره ادبیاتی معقول و فاخر در ساحت سیاسی و عمومی جامعه و عرصه نقد و به دنبال آن اثرگذاری بر نوع کردار و عملکرد حاکمان و آحاد جامعه در روابط فیمابین خود و همین‌طور دیگری باشد. در این میانه نباید اسیر جوسازی رسانه‌هایی که منافع خود را در گرو حفظ وضعیت پیشین و آن نوع ادبیات می‌بینند شد و با حرکت در مدار تعقل و ادب و تدبیر آنان را مجبور به تغییر رویکرد کرد.


نظرات بسته است.