روزی که مجازی شدیم

معصومیت از دست رفته

پنج‌شنبه 4 ژوئن 2015 | موضوع: پاورقی - پیشخوان

همیشه گذشته پرشکوه بوده. حتی در خود گذشته نیز گذشته‌ای بوده که غم دوری و نوستالژی اون بر قلب آدم سنگینی می‌کرد. اما این روزها و روزگار مجازی که در اون اسیریم بیشتر از پیش غم معصومیت از دست رفته نفس کشیدن در دنیای مجازی رو در برابرمون مجسم می‌کنه.

روزگاری که همه بی‌ریا بودیم و شاید خود واقعیمون بودیم. هنوز اینقدر مجازی نشده بودیم. چه در غم‌هایمان، چه در شادی‌ها و یا حتی در عصبانیت‌هایمان.

روزگاری که بلوغ نورس احساس و شخصیتمان همراه بود با زایش فضایی نو برای درد و دل کردن و بودن در کنار دیگرانی که شاید هرگز همدیگر را ندیده بودیم و حتی امیدی به یافتن یکدیگر نداشتیم. شاید همه شکوهش در همین گمنامی بود و دست نیافتنی بودن. هیچ کس نه دنبال خودنمایی بود و نه در پی نمایش چهره‌ای متفاوت از آنچه هست.  هر کس که به دنبال این همه بود را می‌شد بیشتر در چت‌روم‌ها یافت. اما فضای وبلاگ‌ها متفاوت بود. زمانه‌ای که نه چشم‌ها و گوش‌هایمان پر شده بود و نه حتی دل‌هایمان. هنوز در میانه هجوم توده‌وار خودنمایی‌ها و من‌ها گم نشده بودیم. با همه تفاوت‌ها و ناشناس بودنمان، ما بودیم!

این روزها بیشتر از پیش در غم گذشته از دست رفته‌ام. روزهایی که حتی نوشته‌هایمان را ویرایش نمی‌کردیم! روزهایی که صادق بودیم. روزهایی که خودمان بودیم. وبلاگ‌هایمان کتاب واقعی صورت‌ها و سیرت‌هایمان بود. روزهایی که صابر بودیم. روزگاری که شاید هفته‌ای یکبار می‌نوشتیم، اما زمانی بود که حرفی برای گفتن داشتیم. زمانی که می‌دانستیم دلی هست که از دردهایش سخن بگوید. حتی اگر کسی نبود تا نوشته‌هایمان را بخواند!

این روزها بیشتر از پیش در غم معصومیت از دست رفته‌‌مان هستم! این روزها بیشتر از پیش در حسرت فریادهایمان هستم که در میان غوغاهای مجازیمان گم شد . . .

ای کاش دوباره به آن روزها برمی‌گشتیم و بی‌پروا زیر لب با نغمه‌خوان هم‌آوا می‌شدیم:

شــب بی نصیبی
در اوج غریبـــــی….
مگر در تو گیرم پناهی
الهی…

مناجات – علیرضا افتخاری

 

 


نظرات بسته است.