به نظر من آنهایی که از شعار نه غزه نه لبنان،جانم فدای ایران گلایه میکنند نه آن شعار را فهمیدهاند و نه شرایط بوجود آمدن این دست شعارها را درک میکنند و نه میفهمند که امروز روز به چه علتی نسبت به اعمال غیرانسانی اسرائیل در غزه اعلام انزجار و اعتراض میشود!
موضوع اعتراض دیروز و امروز و فرداها، اعتراض به رفتارهای جنایتکارانه، غیرانسانی و ضد بشریست نه مبتنی بر نیات سیاسی و گوشه چشمی به منافع سوقالجهشی. اعتراض امروز مردم به رژیم صهیونیستی، اعتراض به یک رویه تروریستی و ضدانسانی و ضد بشریست نه یک ژست ضدامپریالیستی و چپنمایانه توخالی!
در حقیقت «نه» مردم در شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، «نه» به منفعتجویی در حمایت و یا مخالفت با دیگر کشورها و جوامع بود. جایی که اگر منافع حکم کند حتی حاکمیت حاضر به ایجاد شرایطی میشود که در آن خون بیگناهانی به خاک بریزد.
از این رو با وجود درک کانتکست بروز شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران، «نه» ذکر شده در این شعار به هیچ وجه به معنای مورد تصور در ذهن برخی که اینک نه تنها مردم که حتی میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی را به واسطه آن زیر سوال میبرند نیست. افرادی که کارویژهشان ایجاد جو عمومی در راستای منافع خاص است و در این راه حتی به خردهگیری از فردی که در حصر است و اجازه پاسخگویی ندارد ابایی ندارند. آیا با خود اندیشیدهاند که پرونده کاری فردی چون میرحسین موسوی در حمایت از مظلومین قابل مقایسه با کارنامه پر از نکته گنگ و دروغ و کلاهبرداری رسانهای ایشان نیست، که چنین متکلم وحده این دادگاه خود ساخته شدهاند؟! این عده حتی پا را فراتر گذاشته و تلویحاً مردم حامی جنبش سبز را به بازیچه دست اسرائیل بودن محکوم میکنند! آیا دیوانگی و عصبیت امروز اسرائیل از تحرکات دیپلماتیک فلسطینیان و وحدت میان حماس و فتح و حضور فلسطین در سازمان ملل است یا اقدامات تحریکآمیز از نوع احمدینژادی و چهار موشکپرانی بلااثر؟! جواب را خود بهتر میدانید!
از این رو باید مراقب اینگونه بدفهمیها و بدتر، بدفهماندن برخی کلیدواژهها باشیم. بدفهماندنهایی که قصد ایجاد تغییرات گفتمانی و مقهور ساختن گفتمان مردمی هستند و گلایهای که بیشتر بوی معامله میدهد. از آن دست معاملهها که در آن حتی خون انسانهای بیگناه غزه و لبنان و دیگر مظلومین عالم را وجهالمصالحه سیاستهای خود میسازد.
پ.ن ۱: حسین دهباشی:
با همهء مِهری که به مهندس میرحسینجانِ موسوی دارم
گاه و… روزی صدهزاربار از او دلگیر و غمگین میشوم
[ به خاطرِ سکوتاش در برابرِ شُعارِ نهغزّه و نهلُبنان ]
میرحسین پس از سالها نخستوزیری، در قامت یک رئیسجمهور بالقوه وارد میدان شدهبود. توقع زیادی نبود آنقدری از او آبدیدگی و تجربه بخواهیمـ که فکرِ امروزِ روز را بکند. آنروزها نگارنده البته برایِ سالها بود که در آمریکا زندگی میکرد. و به چشمـهایِ متحیّرِ خود میدید که اسرائیلیها چگونه حامی میرحسین و جنبشِ سبز شُدهاند.
پ.ن ۲: فرازی از یادداشت سید مصطفی تاج زاده:
نظامی که من از آن دفاع میکنم، آن نظامی نیست که تظاهرات مسالمتآمیز مردم را چنان سرکوب کند که بعضی جوانان را به شعار «نه غزه، نه لبنان» بکشاند، بلکه معتقدم در جهان جهانی شده امروز، الگو شدن ایران به عنوان نمونه ای از دموکراسی سازگار با اسلام و مخالف سلطه بیگانه، نمیتواند به غزه و لبنان سرایت نکند و یاور معنوی مظلومان آن دیار در احقاق حقوق بشری و مسلمشان نباشد.